تاريخ : برچسب:خاطرات خنده دار, | | نویسنده : zahra
آغا هر کدوم از رفیقهای ما که نامزد کرد یه هفته بعد ابروهاش رو
برداشت، تا چپ چپ نگاهشون کردم همه گفتند: خودم برنداشتم که،
خواب بودم خانمم برداشت
خو لامصب بهانه بهتر بیار، من یه بار با موچین یکی از ابروهامو کندم تا نیم
ساعت از دردش گریه میکردم
من
رفیقهام
نامزدهاشون
آرایشگر سر کوچه
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.